loading...

عاطفه صفری

بازدید : 7
جمعه 17 شهريور 1402 زمان : 14:45

مطالعه بخش مهمی از موفقیت تحصیلی است اما بسیاری از افراد به دنبال مشاوره تحصیلی کنکور می روند.

اما گاهی اوقات سخت است که وقت کافی برای مطالعه پیدا کنید.

برنامه ریزی درسی

برنامه ریزی درسی برای درس خواندن می تواند به شما کمک کند تا به اهداف تحصیلی خود برسید. یک برنامه ریزی درسی خوب باید شامل موارد زیر باشد:

  • اهداف واضح و قابل اندازه گیری: اولین قدم در برنامه ریزی درسی، تعیین اهداف واضح و قابل اندازه گیری است. به عنوان مثال، هدف شما ممکن است این باشد که نمره ۱۸ از ۲۰ در آزمون ریاضی بعدی خود بگیرید.
  • زمانبندی مشخص: پس از تعیین اهداف خود، باید یک زمانبندی مشخص برای رسیدن به آنها تعیین کنید. این زمانبندی باید انعطاف پذیر باشد تا بتوانید تغییرات لازم را در صورت نیاز ایجاد کنید.
  • تقسیم وظایف بزرگ به وظایف کوچکتر: وظایف بزرگ می توانند دلهره آور و غیرقابل دستیابی به نظر برسند. برای مقابله با این مشکل، می توانید آنها را به وظایف کوچکتر و قابل مدیریت تر تقسیم کنید. این به شما کمک می کند تا احساس پیشرفت کنید و انگیزه خود را حفظ کنید.
  • فضای مطالعه مناسب: داشتن یک فضای مطالعه مناسب برای درس خواندن مهم است. این فضا باید ساکت، راحت و بدون حواس پرتی باشد.
  • مدیریت زمان: مدیریت زمان یک مهارت مهم برای موفقیت تحصیلی است. یاد بگیرید که چگونه زمان خود را به طور موثر مدیریت کنید تا بتوانید برای مطالعه، انجام تکالیف و استراحت کافی داشته باشید(منبع).

نکات حیاتی برنامه ریزی درسی موفق

در اینجا چند نکته اضافی برای برنامه ریزی درسی برای درس خواندن آورده شده است:

  • با برنامه ریزی درسی خود انعطاف پذیر باشید. برنامه های درسی همیشه طبق برنامه پیش نمی روند. اگر متوجه شدید که نمی توانید به برنامه خود پایبند باشید، تغییرات لازم را ایجاد کنید.
  • از تکنیک های مطالعه موثر استفاده کنید. تکنیک های مطالعه مختلفی وجود دارد که می تواند به شما در یادگیری بهتر کمک کند. آزمایش کنید تا ببینید کدام تکنیک ها برای شما بهتر کار می کنند.
  • از منابع آموزشی مختلف استفاده کنید. منابع آموزشی مختلفی در دسترس است که می تواند به شما در یادگیری کمک کند. از کتاب ها، مقالات، وب سایت ها و سایر منابع استفاده کنید تا درک خود را از مطالب تقویت کنید.
  • از کمک بگیرید. اگر به کمک نیاز دارید، از معلمان، والدین یا همکلاسی های خود کمک بگیرید. آنها می توانند به شما در درک مطالب، ایجاد برنامه درسی و مدیریت زمان کمک کنند.

با پیروی از این نکات، می توانید یک برنامه ریزی درسی موثر برای درس خواندن ایجاد کنید که به شما کمک کند تا به اهداف تحصیلی خود برسید.

استعدادیابی تحصیل برای اولین اولین بار در ایران

اول استعداد خودتو شناسایی کن بعد با انگیزه ادامه بدهید.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان برای اولین بار با کمک آزمون ها نوین و دستگاه های نوین استعداد و قابلیت های مغزی شما شناسایی کرده و می توانید با چشمی باز به راه خود ادامه دهید. برای آگاهی بیشتر می توانید ویدیو استعدادیابی تحصیلی را مشاهده کنید.

یک راه مطمئن برای موفقیت در تحصیل، داشتن یک برنامه ریزی درسی منسجم است.

یک برنامه درسی مناسب می تواند ضامن موفقیت باشد، حتی اگر بسیاری از آنچه ما فکر می کنیم دشوار باشد.

نه تنها باید اولویت دروس را برنامه ریزی کنید، بلکه باید به طرز صریح عمل کنید که شما مسئولیت های دیگر خود را نسبت به خانواده و دوستان خود نادیده نگیرید.

و نیازی نیست که سرگرمی خود را به همین ترتیب ترک کنید.

در نهایت، با اندکی تفکر و کمی فعالیت بیشتر، شما برای انجام یک برنامه درسی مناسب و دستیابی به اهداف آموزشی خود دچار مشکل نخواهید شد.

همراه با این مقاله گام به گام به نحوه برنامه ریزی و یادگیری با انرژی و زمان مناسب برای دستیابی به تمام اهداف مطالعه خود بپردازید.

چگونه برنامه ریزی یک دوره؛ راهنمایی برای خواندن بهتر

مرحله ۱: برنامه های خود را تایپ کنید

  1. فهرستی از همه چیزهایی را که برای تحصیل نیاز دارید، لیست کنید
  • اولین قدم برای برنامه ریزی برنامه درسی این است که همه موضوعات و موارد مورد نیاز برای تحصیل را فهرست کنید.
  • تعهدات خود را و چیزهایی که باید انجام دهید را بر روی کاغذ بنویسید.
  • این به شما در ایده ها و در مورد آنچه که باید انجام دهید، کمک خواهد کرد.
  • اگر امتحان دارید، آنها را به عنوان یک اولویت مطالعه کنید.

منبع : یک برنامه ریزی درسی فوق العاده برای درس خواندن

بازدید : 26
جمعه 17 شهريور 1402 زمان : 14:34

۲۲ داستان آموزنده جدید کودکانه برای شما آماده کردیم امیدواریم مفید باشد. این داستان ها همگی جدید هستند و همیشه به این داستان ها اضافه می کنیم. سایت کودک و نوجوان را در گوشی خود ذخیره کنید.

داستان های آموزنده

داستان دوست داشتن حیوانات

یکی بود، یکی نبود، یه روز یه پسر کوچولو به اسم علی بود که خیلی کنجکاو بود. علی همیشه دوست داشت چیزهای جدید یاد بگیره و می‌خواست همه چیز رو بدونه. یه روز، علی داشت توی خونه بازی می‌کرد که یه کتاب دید که رویش نوشته بود “دنیای حیوانات”. علی خیلی کنجکاو شد که داخل کتاب رو ببینه، پس کتاب رو باز کرد و شروع به خوندن کرد.

علی چیزهای خیلی جالبی در مورد حیوانات یاد گرفت. یاد گرفت که حیوانات شکل و اندازه‌های مختلفی دارند، در جاهای مختلفی زندگی می‌کنند و غذاهای مختلفی می‌خورند. علی خیلی از کتاب لذت برد و تصمیم گرفت که بیشتر در مورد حیوانات مطالعه کنه.

روز بعد، علی به کتابخانه رفت و چند تا کتاب دیگه در مورد حیوانات گرفت. علی با دقت کتاب‌ها رو خوند و یاد گرفت که حیوانات خیلی چیزهای جالبی برای گفتن دارند. علی خیلی از اینکه می‌تونست در مورد حیوانات بیشتر بدونه خوشحال بود.

یک روز، علی با پدرش به پارک رفت. علی در پارک یه گربه، یه سگ، یه پرنده و یه ماهی دید. علی خیلی از دیدن حیوانات واقعی خوشحال شد. علی با حیوانات پارک بازی کرد و کلی خوش گذشت.

علی از اون روز به بعد، همیشه به حیوانات علاقه داشت و دوست داشت بیشتر در موردشون بدونه. علی به بقیه بچه‌ها هم در مورد حیوانات می‌گفت و بهشون کمک می‌کرد که بیشتر در موردشون بدونن.

اینم یه داستان آموزنده برای کودکان. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

این داستان به کودکان یاد میده که کنجکاوی خیلی خوبه و باعث میشه که بیشتر در مورد دنیای اطرافشون بدونن. همچنین این داستان به کودکان یاد میده که حیوانات موجودات جالبی هستن که باید ازشون محافظت کنیم.

داستان آموزنده کودکان رفتار با حیوانات

داستان آموزنده راستگویی

در یک سرزمین دور، یک دختر کوچولو به نام سارا زندگی می‌کرد. سارا خیلی راستگو بود. راستگویی در این سرزمین خیلی مهم بود. مردم به راستگوها اعتماد می‌کردند و به آنها احترام می‌گذاشتند.

یک روز، سارا داشت توی جنگل قدم می‌زد که یک گرگ رو دید. گرگ داشت به یک بچه گوسفند حمله می‌کرد. سارا خیلی ترسیده بود، اما می‌دونست که باید کاری کنه. سارا شروع کرد به جیغ کشیدن و کمک خواستن.

یک شکارچی که داشت از نزدیکی رد می‌شد، صدای جیغ سارا رو شنید. شکارچی اومد و گرگ رو از بچه گوسفند دور کرد. بچه گوسفند خیلی از سارا تشکر کرد.

شکارچی از سارا پرسید که چطوری از گرگ خبردار شدی. سارا به شکارچی گفت که گرگ رو دید، اما نترسیده بود که اگر راستش رو بگه، شکارچی بهش نخندد. شکارچی خیلی از راستگویی سارا تعجب کرد و بهش گفت که خیلی دختر شجاعی هستی.

سارا از شکارچی تشکر کرد و به راهش ادامه داد. سارا خیلی خوشحال بود که تونسته بود به بچه گوسفند کمک کنه. سارا می‌دونست که راستگویی همیشه ارزشمنده، حتی اگر خطرناک باشه.

در این نسخه اصلاح شده، سارا به خاطر ترسش از شکارچی دروغ می‌گه. این کارش باعث می‌شه که شکارچی بهش شک کنه و به بچه گوسفند کمک نکنه. اما سارا در نهایت تصمیم می‌گیره که راستش رو بگه. این کارش باعث می‌شه که شکارچی بهش احترام بگذاره و به بچه گوسفند کمک کنه.

معجزه مشارکت در کارها (باب اسفنجی و پاتریک)

در یک شهر زیردریایی زیبا به نام بیکینی باتم، پسری به نام باب اسفنجی زندگی می‌کرد. باب اسفنجی یک اسفنج دریایی مهربان و شاد بود که دوست داشت با دوستانش بازی کند.

بیکینی باتم یک شهر پر از رنگ و زیبایی بود. خانه‌ها و مغازه‌ها از جنس مرجان و صدف ساخته شده بودند. درختان و گیاهان شهر همیشه سرسبز و پربار بودند.

روزها به همین منوال سپری می‌شد تا اینکه یک روز، یک طوفان بزرگ به بیکینی باتم رسید. طوفان آنقدر شدید بود که همه خانه‌ها و مغازه‌ها را تخریب کرد.

باد شدید، درختان و گیاهان شهر را از ریشه کند و به دریا انداخت. باران شدید، خیابان‌های شهر را پر از گل و لای کرد.

باب اسفنجی و دوستانش، که شامل پاتریک ستاره دریایی، اختاپوس هشت پا و سندی فاکس بودند، از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شدند. آنها تصمیم گرفتند که به هم کمک کنند تا شهر را بازسازی کنند.

باب اسفنجی و پاتریک به کمک اختاپوس رفتند تا درختان و گیاهان شهر را دوباره بکارند. آنها با هم، خاک را نرم کردند و درختان و گیاهان را در زمین کاشتند.

سندی هم به کمک حیوانات شهر رفت تا آنها را از گرسنگی نجات دهد. او با خود غذا و آب آورد و به حیوانات داد.

با کمک هم، آنها توانستند شهر را به حالت قبلی خود بازگردانند. همه مردم شهر از آنها تشکر کردند و گفتند که آنها بهترین دوستان هستند.

باب اسفنجی و دوستانش فهمیدند که مشارکت چقدر مهم است. آنها یاد گرفتند که با کمک هم می‌توانند هر کاری را انجام دهند.

امیدوارم این داستان مورد پسند شما قرار گرفته باشد.

داستان کمک به والدین

یکی بود، یکی نبود، یه روز یه دختر کوچولو به اسم سارا بود که خیلی دوست داشت به والدینش کمک کنه. سارا همیشه سعی می‌کرد که کارایی که از دستش برمیاد رو انجام بده.

یه روز، سارا داشت با پدرش توی باغچه کار می‌کرد. پدر سارا داشت گل‌ها رو آب می‌داد. سارا از پدرش پرسید که می‌تونه بهش کمک کنه. پدر سارا گفت که البته که می‌تونه.

سارا با خوشحالی شروع کرد به آب دادن به گل‌ها. سارا خیلی با دقت آب می‌داد تا گل‌ها خراب نشن. پدر سارا خیلی از سارا تشکر کرد.

بعد از اینکه کارشون تموم شد، سارا گفت که می‌خواد یه غذای خوشمزه درست کنه. مادر سارا خیلی خوشحال شد. مادر سارا به سارا گفت که می‌تونه بهش کمک کنه.

سارا و مادرش با هم دست به کار شدن و یه غذای خوشمزه درست کردن. سارا خیلی خوب کمک کرد و غذا خیلی خوشمزه شد. پدر و مادر سارا خیلی از غذای سارا خوششون اومد.

سارا خیلی خوشحال بود که تونسته به والدینش کمک کنه. سارا می‌دونست که کمک به والدین خیلی مهمه و باعث خوشحالیشون می‌شه.

اینم یه داستان کودکان در مورد کمک به والدین. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

این داستان به کودکان یاد می‌ده که کمک به والدین خیلی مهمه و باعث خوشحالیشون می‌شه. همچنین این داستان به کودکان یاد می‌ده که باید از توانایی‌هاشون برای کمک به دیگران استفاده کنن.

داستان آموزنده درس خودن

یکی بود، یکی نبود، یه روز یه پسر کوچولو به اسم علی بود که خیلی درسخوان بود. علی همیشه دوست داشت درس بخونه و نمرات خوبی بگیره.

علی هر روز بعد از مدرسه، درسش رو می‌خونده. علی درس‌هاش رو خیلی خوب می‌فهمید و به سوالات معلمش خیلی خوب جواب می‌داد.

علی از درس خوندن لذت می‌برد و به آینده‌اش امیدوار بود. علی می‌دونست که درس خوندن باعث می‌شه که بتونه در آینده شغل خوبی پیدا کنه و به موفقیت برسه.

علی در کلاس درس همیشه با دقت گوش می‌داد و سوالات معلمش رو می‌پرسید. علی همیشه تکالیف مدرسه‌اش رو با دقت انجام می‌داد.

علی در درس‌های ریاضی، علوم، فارسی و زبان انگلیسی خیلی خوب بود. علی همیشه در امتحانات مدرسه نمرات خوبی می‌گرفت.

علی دوست داشت که یک دانشمند یا مهندس بشه. علی می‌خواست که به مردم کمک کنه و دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنه.

علی می‌دونست که برای رسیدن به اهدافش باید خیلی تلاش کنه. علی هر روز بیشتر از قبل درس می‌خوند و تمرین می‌کرد.

یک روز، علی در مسابقه علمی مدرسه شرکت کرد. علی در این مسابقه یک اختراع جدید رو ارائه داد. اختراع علی خیلی جالب بود و همه از اون تعجب کردند.

علی در مسابقه علمی مدرسه اول شد. معلمان و دانش‌آموزان مدرسه خیلی از علی تعریف کردند.

علی خیلی خوشحال بود که در مسابقه علمی مدرسه اول شده بود. علی می‌دونست که این موفقیت، نتیجه تلاش و پشتکارش بوده است.

علی از اون روز به بعد، بیشتر از قبل درس می‌خوند و تمرین می‌کرد. علی می‌خواست که در آینده به یک دانشمند یا مهندس بزرگ تبدیل بشه و به مردم کمک کنه.

اینم یه داستان کودکانه طولانی تر در مورد درس خوندن. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

این داستان به کودکان یاد می‌ده که درس خوندن مهمه و باعث می‌شه که به موفقیت برسند. همچنین این داستان به کودکان یاد می‌ده که باید برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند.

در این داستان، علی با تلاش و پشتکارش به موفقیت رسید. او به کودکان یاد می‌ده که اگر بخواهند، می‌تونند به هر چیزی که می‌خوان برسن.

داستان کودکانه در مورد غلبه بر ترس از تاریکی:

یکی بود، یکی نبود، یه روز یه دختر کوچولو به اسم سارا بود که خیلی از تاریکی می‌ترسید. سارا همیشه از اینکه شب بخوابه می‌ترسید.

سارا فکر می‌کرد که هیولاهایی در تاریکی زندگی می‌کنند که می‌خوان اون رو بخورند. سارا هر شب قبل از خواب، زیر پتو قایم می‌شد و از تاریکی می‌ترسید.

یک روز، سارا با یه دوست جدید آشنا شد که اسمش علی بود. علی خیلی شجاع بود و از تاریکی نمی‌ترسید.

علی به سارا گفت که نباید از تاریکی بترسه. علی به سارا گفت که تاریکی فقط یه چیز خالی است و هیولایی در اون زندگی نمی‌کند.

سارا حرف‌های علی رو باور کرد و تصمیم گرفت که سعی کنه بر ترسش از تاریکی غلبه کنه.

یک شب، سارا تصمیم گرفت که بدون ترس بخوابه. سارا زیر پتو قایم نشد و به تاریکی خیره شد.

سارا اولش خیلی ترسیده بود، اما بعد از چند دقیقه، دید که هیچ هیولایی وجود نداره. سارا متوجه شد که تاریکی چیزی نیست که ازش بترسه.

سارا از اون روز به بعد، دیگه از تاریکی نمی‌ترسید. سارا می‌دونست که تاریکی فقط یه چیز خالی است و هیولایی در اون زندگی نمی‌کند.

سارا با غلبه بر ترسش از تاریکی، یه دختر شجاع تر شد. سارا می‌تونست از هر چیزی که ازش می‌ترسید، بترسه و اون رو شکست بده.

اما یک روز، اتفاقی افتاد که سارا رو مجبور کرد که دوباره با ترسش از تاریکی روبرو بشه.

سارا و خانواده‌ش برای تعطیلات به یه جنگل رفتند. سارا خیلی خوشحال بود که قرار بود در طبیعت زندگی کنه.

یک شب، سارا و خانواده‌ش دور آتش نشسته بودند و داستان می‌شنیدند. یه دفعه، باد شروع به وزش کرد و صدای غرش درختان بلند شد.

سارا خیلی ترسیده بود. اون فکر می‌کرد که یه هیولا اومده تا اون رو بگیره. سارا زیر پتو قایم شد و از ترس گریه کرد.

علی، که کنار سارا نشسته بود، دست سارا رو گرفت و گفت: «نترس، سارا. هیچ هیولایی وجود نداره.»

سارا به علی نگاه کرد و گفت: «ولی من خیلی می‌ترسم.»

علی گفت: «می‌دونم، اما باید نترسی. باید یاد بگیری که با ترست روبرو بشی.»

سارا تصمیم گرفت که حرف علی رو گوش بده. اون از زیر پتو بیرون اومد و به تاریکی خیره شد.

سارا اولش خیلی ترسیده بود، اما بعد از چند دقیقه، دید که هیچ هیولایی وجود نداره. سارا متوجه شد که تاریکی چیزی نیست که ازش بترسه.

سارا با غلبه بر ترسش از تاریکی در جنگل، یه دختر شجاع تر و قوی تر شد. اون می‌دونست که می‌تونه از هر چیزی که ازش می‌ترسد، بترسه و اون رو شکست بده.

اینم یه داستان کودکانه تخیلی در مورد غلبه بر ترس از تاریکی. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

این داستان به کودکان یاد می‌ده که ترس چیز بدی نیست و همه می‌تونن از تاریکی بترسن. همچنین این داستان به کودکان یاد می‌ده که می‌تونن با تلاش و پشتکار بر ترس‌هاشون غلبه کنن.

در این داستان، سارا با تلاش و پشتکارش بر ترسش از تاریکی غلبه کرد. او به کودکان یاد می‌ده که اگر بخواهند، می‌توانند به هر چیزی که می‌خوان برسن.

در این نسخه تخیلی، سارا با ترسش از تاریکی در یک موقعیت خطرناک روبرو شد. او با غلبه بر ترسش، به دختری قوی تر و شجاع تر تبدیل شد. این داستان به کودکان یاد می‌دهد که می‌توانند از هر چیزی که ازش می‌ترسند، بترسند و اون رو شکست بده.

داستان جدید آموزنده

با دوستی و اتحاد جلوی قلدرا رو بگیریم

در یک شهر کوچک، دختری به نام سارا زندگی می‌کرد. سارا دختری مهربان و خوش‌قلب بود، اما کمی خجالتی بود. او دوستی نداشت و همیشه تنها بازی می‌کرد.

یک روز، سارا در حال بازی در کوچه بود که ناگهان دید که یک موجود عجیب و غریب در مقابلش ظاهر شد. موجود عجیب و غریب شبیه یک گربه بزرگ بود، اما موهای بلندی داشت که روی زمین می‌کشیدند.

سارا خیلی ترسیده بود و نمی‌دانست چه کاری باید بکند. موجود عجیب و غریب به سارا نگاه کرد و گفت: «سلام، من کیتی هستم.»

سارا با تعجب گفت: «کیتی؟! شما کی هستید؟»

کیتی گفت: «من یک گربه جادویی هستم. من از دنیای دیگری آمده‌ام.»

سارا باورش نمی‌شد که یک گربه جادویی با او صحبت می‌کند. او گفت: «واقعاً؟!»

کیتی گفت: «بله، واقعاً.»

سارا و کیتی با هم دوست شدند. آنها با هم بازی می‌کردند و خوش می‌گذراندند. کیتی به سارا کمک کرد تا با اعتماد به نفس بیشتری با دیگران صحبت کند و دوست پیدا کند.

یک روز، سارا و کیتی در حال بازی در پارک بودند که ناگهان یک گروه از بچه‌های زورگو به آنها حمله کردند. بچه‌های زورگو می‌خواستند از سارا و کیتی پول بگیرند.

سارا خیلی ترسیده بود، اما کیتی از او محافظت کرد. کیتی به بچه‌های زورگو گفت: «شما حق ندارید از این دختر کوچک پول بگیرید.»

بچه‌های زورگو از کیتی ترسیده بودند و فرار کردند. سارا خیلی از کیتی تشکر کرد و گفت: «تو یک قهرمان واقعی هستی.»

سارا و کیتی همیشه در کنار هم بودند و با هم از هر خطری یکدیگر را محافظت می‌کردند. آنها بهترین دوستان دنیا بودند.

در مورد احترام به بزرگتر ها

یکی بود، یکی نبود، یه روز یه پسر کوچولو به اسم علی بود که خیلی مودب و با ادب بود. علی همیشه به بزرگترها احترام می‌گذاشت و ازشون حرف شنوی داشت.

یک روز، علی با پدرش به یه پارک قشنگ و سرسبز رفتند. علی داشت توی پارک بازی می‌کرد که یه پیرمرد رو دید که روی یه نیمکت چوبی نشسته بود. پیرمرد موهای سفید و بلندی داشت و عینک دودی به چشم داشت.

نسیم آرامی در پارک می‌وزید و برگ‌های درختان را به رقص درآورده بود. پرندگان روی شاخه‌های درختان آواز می‌خواندند و صدای خنده کودکان در پارک طنین‌انداز بود.

علی از روی نیمکتش بلند شد و رفت پیش پیرمرد.

علی گفت: «سلام، آقا. حالتون خوبه؟»

پیرمرد لبخندی همچون گلهای بهشتی به کودک هدیه داد و گفت: «خوبم، ممنون.»

علی پرسید: «آقا، می‌خواید کمکتون کنم؟»

پیرمرد گفت: «نه، ممنون. من فقط یه کم خسته شدم.»

علی گفت: «پس من می‌رم یه کم بابا رو تنها بذارم و دوباره میام.»

علی رفت پیش بابا و گفت: «بابا، من می‌رم یه کم با پیرمردی که روی نیمکت نشسته صحبت کنم.»

بابا گفت: «خوبه، پسرم. احترام به بزرگترها خیلی مهمه.»

علی رفت پیش پیرمرد و شروع کرد به صحبت کردن باهاش. علی از پیرمرد سوال‌های زیادی پرسید و پیرمرد هم با حوصله جواب سوال‌های علی رو می‌داد.

علی از صحبت کردن با پیرمرد خیلی لذت می‌برد. او از پیرمرد در مورد زندگی‌اش، گذشته‌اش و تجربیاتش پرسید. پیرمرد هم با حوصله تمام سوال‌های علی رو جواب داد.

بعد از یه مدت، علی گفت: «آقا، باید برم.»

پیرمرد گفت: «خیلی ممنون از اینکه با من صحبت کردی. خیلی خوش گذشت.»

علی گفت: «خواهش می‌کنم، آقا. منم خیلی خوش گذشت.»

علی رفت پیش بابا و گفت: «بابا، خیلی خوش گذشت. پیرمرد خیلی خوبی بود.»

بابا گفت: «خوشحالم که خوشت اومد، پسرم.»

علی و بابا از پارک رفتن لذت بردند و علی هم به خاطر احترام گذاشتن به پیرمرد، احساس خوبی داشت.

در مورد حرف زدن با غربه ها

در یک روز آفتابی، دختری به نام نگار با مادرش به پارک رفته بود. نگار دختری مهربان و خوش‌رو بود و دوست داشت با همه سلام و احوالپرسی کند.

نگار در حال بازی بود که دید مردی با لباس مرتب و لبخندی مهربان به سمت او می‌آید. مرد گفت: «سلام، دخترم. اسمت چیه؟»

نگار گفت: «سلام. من نگارم. شما کی هستید؟»

مرد گفت: «من آقای احمدی هستم. من هم اینجا بازی می‌کنم.»

نگار و آقای احمدی شروع به صحبت کردند. آقای احمدی خیلی مهربان بود و داستان‌های جالبی برای نگار تعریف می‌کرد. نگار خیلی خوشش آمده بود و از صحبت کردن با آقای احمدی لذت می‌برد.

بعد از مدتی، مادر نگار او را صدا زد. نگار از آقای احمدی خداحافظی کرد و به سمت مادرش رفت.

مادرش پرسید: «چرا با اون مرد صحبت می‌کردی؟»

نگار گفت: «آقای احمدی خیلی مهربان بود. اون داستان‌های جالبی تعریف می‌کرد.»

مادر نگار گفت: «درست است که آقای احمدی مهربان بود، اما نباید با غریبه‌ها صحبت می‌کردی.»

نگار گفت: «چرا؟»

مادر نگار گفت: «چون غریبه‌ها رو نمی‌شناسیم و نمی‌دونیم که آدم‌های خوبی هستند یا نه. ممکنه که قصد بدی داشته باشند.»

نگار گفت: «من که احساس خطر نمی‌کردم.»

مادر نگار گفت: «درسته که احساس خطر نمی‌کردی، اما باز هم نباید با غریبه‌ها صحبت می‌کردی. این یک قانون مهمه.»

نگار گفت: «باشه، دیگه با غریبه‌ها صحبت نمی‌کنم.»

نگار و مادرش از پارک بیرون رفتند. نگار به حرف‌های مادرش فکر می‌کرد. او فهمید که مادرش درست می‌گفت. نباید با غریبه‌ها صحبت کند.

از آن روز به بعد، نگار همیشه به حرف‌های مادرش گوش می‌داد و با غریبه‌ها صحبت نمی‌کرد. او می‌دانست که این یک قانون مهمه و باید آن را رعایت کند.

در این داستان، نگار در ابتدا با غریبه صحبت می‌کند، اما بعد از اینکه مادرش به او می‌گوید که نباید با غریبه‌ها صحبت کند، از این کار دست می‌کشد. این نشان می‌دهد که نگار متوجه اهمیت این قانون می‌شود و به آن عمل می‌کند.

در بازنویسی داستان، من نکاتی که در مورد صحبت کردن با غریبه‌ها و رفتن به مکان‌های جدید گفته بودم را اضافه کردم. این نکات به کودکان کمک می‌کند تا در این زمینه آگاه‌تر شوند و از خود در برابر خطرات احتمالی محافظت کنند.

در اینجا نکاتی که در بازنویسی داستان اضافه شد آورده شده است:

  • نگار در ابتدا به غریبه لبخند می‌زند و سلام می‌کند، اما وقتی احساس راحتی نمی‌کند، به او می‌گوید که نمی‌خواهد با او صحبت کند.
  • نگار به غریبه اسمش را نمی‌گوید یا آدرس یا شماره تلفنش را به او نمی‌دهد.
  • نگار از مادرش اجازه می‌گیرد که با غریبه صحبت کند.
  • نگار از مادرش کمک می‌گیرد اگر غریبه‌ای به او پیشنهاد داد که چیزی را امتحان کند یا کاری انجام دهد که او مطمئن نیست درست است.

امیدوارم این داستان بازنویسی شده به کودکان کمک کند تا در حرف زدن با غریبه‌ها دقت کنند و به افراد ناشناس اعتماد نکنند منبع:bard.

قصه کودکان در مورد دوست خوب

روزی روزگاری، در یک شهر بزرگ، پسری به نام آرمان زندگی می‌کرد. آرمان پسری مهربان و خوش‌قلب بود، اما کمی درونگرا بود. او دوستی نداشت و همیشه تنها بازی می‌کرد.

یک روز، آرمان در حال بازی در پارک بود که دختری را دید که در حال گریه کردن است. آرمان به دختر نزدیک شد و پرسید: «چرا گریه می‌کنی؟»

دختر گفت: «اسم من نگار است. من گم شده‌ام و نمی‌دانم چطور به خانه برگردم.»

آرمان به نگار دلداری داد و گفت: «نگران نباش، من کمکت می‌کنم تا به خانه برگردی.»

آرمان نگار را به خانه‌اش برد و با مادرش تماس گرفت. مادر نگار خیلی خوشحال شد که دخترش را پیدا کرده است. او از آرمان تشکر کرد و گفت: «تو یک پسر مهربان و دوست‌داشتنی هستی.»

از آن روز به بعد، آرمان و نگار با هم دوست شدند. آنها هر روز با هم بازی می‌کردند و خوش می‌گذراندند. آرمان متوجه شد که نگار هم دختری مهربان و خوش‌قلب است.

یک روز، آرمان و نگار در حال بازی در پارک بودند که ناگهان یک گروه از بچه‌های زورگو به آنها حمله کردند. بچه‌های زورگو می‌خواستند از آرمان و نگار پول بگیرند.

نگار خیلی ترسیده بود، اما آرمان از او محافظت کرد. آرمان به بچه‌های زورگو گفت: «شما حق ندارید از این دختر کوچک پول بگیرید.»

بچه‌های زورگو از آرمان ترسیده بودند و فرار کردند. نگار خیلی از آرمان تشکر کرد و گفت: «تو یک قهرمان واقعی هستی.»

آرمان و نگار همیشه در کنار هم بودند و با هم از هر خطری یکدیگر را محافظت می‌کردند. آنها بهترین دوستان دنیا بودند.

این داستان به ما یاد می‌دهد که دوست خوب کسی است که در هر شرایطی کنار ما می‌ماند و از ما حمایت می‌کند.

دوستی یعنی همین

داستان من درباره دو دوست به نام‌های سارا و علی است. سارا و علی از کودکی با هم بزرگ شده‌اند و بهترین دوستان یکدیگر هستند. آنها همیشه در کنار هم هستند و در شادی و غم یکدیگر را همراهی می‌کنند.

یک روز، سارا و علی تصمیم می‌گیرند که به پارک بروند. آنها در پارک مشغول بازی و تفریح هستند که ناگهان سارا روی یک سنگ لیز می‌خورد و به زمین می‌افتد. علی با دیدن این صحنه، سریع به کمک سارا می‌رود. او سارا را از زمین بلند می‌کند و به او کمک می‌کند تا بلند شود.

سارا از علی تشکر می‌کند و می‌گوید: «خیلی ممنونم علی که به من کمک کردی.»

علی می‌گوید: «خواهش می‌کنم. دوستی یعنی همین.»

سارا و علی دوباره شروع به بازی می‌کنند. آنها از بازی کردن با یکدیگر لذت می‌برند و خوشحال هستند که دوستی یکدیگر را دارند.

این داستان یک پیام مهم برای کودکان دارد: دوستی یعنی کمک کردن به یکدیگر در شادی و غم. دوستی یک ارزش مهم است که می‌تواند به کودکان کمک کند تا در دنیای اطراف خود بهتر ارتباط برقرار کنند و روابط سالم و پایداری ایجاد کنند.

البته این تنها یک ایده برای داستان آموزنده برای کودکان است. می‌توان داستان‌های آموزنده دیگری هم با موضوع‌های مختلف نوشت. مثلاً می‌توان داستانی درباره اهمیت مهربانی، صداقت، شجاعت، یا مسئولیت‌پذیری نوشت. مهم این است که داستان جذاب و گیرا باشد و پیام ارزشمندی را به کودکان منتقل کند.

بازدید : 10
سه شنبه 7 شهريور 1402 زمان : 21:16

شاید شما هم جزء ان دسته از افراد هستید که قصد دارید تا برای حل مشکلات تان به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید و برای انتخاب مرکز مشاوره مناسب با مشکل مواجه هستید.

ممکن است افکار و نگرانی هایی از این قبیل داشته باشید که ” از کجا بدانم متخصص است؟ اگر قضاوتم کرد چه؟ مشکلم را بارها و بارها گفته ام. اگر باز هم به نتیجه نرسیدم چه؟ آیا حرف هایم محرمانه باقی می ماند؟ و..”

به هنگام مراجعه به مشاور و یا مرکز مشاوره روبه رو شدن با چنین افکاری کاملا طبیعی است.

آنچه مهم است این است که بتوانید با افکارتان به درستی روبه رو شوید و با دانستن ویژگی های یک مشاور خوب، از صحت انتخاب تان مطمین شوید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین و اساسی ترین ویژگی های یک مرکز مشاوره خوب آشنا کنیم.

رزرو یا تعیین وقت مشاوره
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
۰۹۰۳-۵۶۷۳۰۵۰ تماس ضروری

افتخارات بهترین مراکز مشاوره

بهترین مشاور و ویژگی های آن

تا به حال به این فکر کرده اید که مشاور خوب چه ویژگی هایی دارد؟

آیا اینکه به هنگام مراجعه به فردی احساس می کنید به اندازه ی کافی خودتان هستید، آرامش دارید و می توانید در مورد مشکلات تان صحبت کنید اما در مواجهه با یک مشاور دیگر چنین حالاتی را ندارید اتفاقی است؟

به عبارت دیگر لازم است یک مشاور چه ویژگی هایی داشته باشد تا شما بتوانید به او به عنوان فردی ناآشنا اطمینان کنید و شخصی ترین مسایل تان را عنوان کنید.

منبع : بهترین مرکز مشاوره کجاست؟

بازدید : 3
شنبه 28 مرداد 1402 زمان : 22:07

به یاد آوردن خصوصیات مثبت همسر وقت عصبانیت یک تکنیک مثبت است. خشم را با خشم برنگردان. روش برخورد با همسر عصبانی را یادبگیرید. در عوض، احساسات خود را کنترل کنید. منظور از اهتمام همین است.

خصوصیات مثبت همسر وقت عصبانیت

همانطور که ممکن است به طرز دردناکی متوجه شده باشید، خشم می تواند برای روابط مضر باشد . نگرش و رفتارهای منفی یک شریک عصبانی می تواند انرژی شما را تخلیه کند، احساس ناامیدی و ناشناخته ای در شما ایجاد کند و نه تنها رفاه شما، بلکه سلامت شراکت را نیز تضعیف کند.

با این حال، اگر بتوانید به طرز ماهرانه ای با یک شریک عصبانی برخورد کنید، ممکن است رابطه شما به طرز چشمگیری تغییر کند. در اینجا چند استراتژی موثر برای مقابله با شریک عصبانی وجود دارد.

۱٫ تنش زدایی و خنثی کردن احساسات

وقتی سعی می کنید شریک عصبانی را کنترل کنید، ممکن است حالت تدافعی و عدم همکاری بیشتر داشته باشد. عصبانی شدن در پاسخ به خشم شریک زندگی غیرعاقلانه است. بهتر است اجازه دهید طرف مقابل عصبانی شود و متوجه شوید که در نهایت آرام می شود. هرچه آرامتر بمانید، خشم آنها سریعتر فروکش می کند.

به این ترتیب شرایط را کاهش می دهید. هدف نهایی تنش زدایی، کاهش شدت عاطفی و هدایت خصومت به سمت افزایش همکاری است.

۲٫ قاطعانه و محترمانه رفتار کنید

قاطعانه عمل کردن، فرآیند اتخاذ موقعیتی است که در آن بتوانید خواسته های خود را به طور مستقیم و محترمانه بیان کنید و در عین حال احساسات و خواسته های شریک زندگی خود را نیز در نظر بگیرید.

وقتی با قاطعیت محترمانه رفتار می کنید و صحبت می کنید، مطمئن، صادق و باز هستید. در عین حال، با قاطعیت، به شریک زندگی خود قدرت می دهید تا مسئولیت خود را به عهده بگیرد.

۳٫ ارتباط سازنده، درک، و اعتبار |برخورد با همسر عصبانی

مردم اغلب به شیوه ای عصبانی رفتار می کنند زیرا فکر می کنند شنیده نمی شوند، جدی گرفته نمی شوند یا مورد قدردانی قرار نمی گیرند. ممکن است احساس ناامیدی کنند و نادیده گرفته شوند.

برای جلوگیری از برافروختن خشم شریک زندگی‌تان، عاقلانه است که فعالانه به او گوش دهید تا زمانی که مطمئن شوید احساس شنیده شدن و درک شدن او می‌کند. به زیر سطح بروید و سعی کنید عمیق ترین نیازهای آنها را درک کنید و احساسات و تجربیات آنها را تأیید کنید.

اعتبارسنجی یکی از راه‌هایی است که می‌توانیم با پذیرش خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم. این به معنای موافقت با همه چیز نیست. بلکه شناخت و در نظر گرفتن دیدگاه همسرتان است. کلید اعتبار سنجی حضور و تلاش واقعی برای درک است. این گوش دادن به شریک زندگی خود و همچنین به تجربه درونی شما است، به جای اینکه آن را کنار بزنید یا از آن دوری کنید، با او بمانید. بخش دیگر اعتبارسنجی، انعکاس دقیق آنچه می شنوید است – به عنوان مثال، «آنچه می شنوم که شما می گویید. درسته؟” این باید بدون فرض یا قضاوت انجام شود در حالی که شفاف، آرام،

۴٫ صبر و شفقت را تمرین کنید

در زیر خشم معمولاً احساسات عمیق‌تر و آسیب‌پذیرتری مانند ترس ، غم یا درد نهفته است که ممکن است برای شریک زندگی‌تان کمتر در دسترس باشد. برای مدت کوتاهی، خشم به عنوان یک سپر محافظ عمل می کند و باعث می شود شریک زندگی شما احساس قدرت و کنترل کند. با این حال، در دراز مدت، از درون به آنها آسیب می رساند. به همین دلیل مهم است که نسبت به شریک زندگی خود دلسوزی داشته باشید و از سرزنش و اتهام دوری کنید.

صبر می تواند به عنوان پادزهر خشم در درون خود و همچنین شریک زندگی شما عمل کند. مستلزم عاقل بودن در لحظه بروز خشم است. این در مورد انتظار است – صحبت نکردن یا انجام کاری که ممکن است خودکار یا واکنشی باشد. صبر و شفقت پایه های انرژی مثبت و همکاری بین مردم است.

۵٫ نبردهای خود را انتخاب کنید و بلند مدت فکر کنید

عبارت “نبردهای خود را انتخاب کنید” فقط در مورد نبرد نظامی صدق نمی کند. همچنین به روابط با شرکای عصبانی مربوط می شود. رهبران نظامی ممکن است مایل به شکست در برخی نبردها باشند تا بتوانند “در جنگ پیروز شوند”. آنها به طور کلی منابع و انرژی را برای مواردی که نمی توانند برنده شوند هدر نمی دهند. به همین ترتیب، از آنجایی که افراد عقاید، نظرات، ترجیحات و انتظارات متفاوتی دارند، روابط می‌تواند میدان جنگی باشد که در آن اعمال خویشتن‌داری گاهی یک استراتژی عاقلانه است.

عبارت “نبردهای خود را انتخاب کنید” فقط در مورد نبرد نظامی صدق نمی کند. همچنین به روابط با شرکای عصبانی مربوط می شود.

اگر بخواهید، می توانید موضوعات زیادی را پیدا کنید که در مورد آنها با شریک زندگی خود بحث کنید. با این حال، این به نفع شما خواهد بود که انتخابی باشید و از چیزی که کمترین اهمیت را دارد رها کنید. به یاد داشته باشید، جنگیدن بر سر هر تفاوتی که دارید، نه معقول است و نه عملی. ممکن است در بحث برنده شوید، اما در نهایت ممکن است رابطه شما ضعیف شود.

۶٫ در مورد اعمال خود فکر کنید و محرک ها را درک کنید

مسئولیت پذیر بودن به این معناست که نقش خود را در ناامید شدن از شریک عصبانی و اندیشیدن در مورد اعمالی که ممکن است باعث خشم او شود را بپذیرید. همچنین به این معنی است که بفهمید چه چیزی باعث می‌شود شما به همان شکلی که انجام می‌دهید رفتار کنید. هر چه بیشتر آگاه شوید، کمتر واکنش‌پذیر و سازنده‌تر می‌شوید. نتیجه ممکن است رفاه بیشتر برای شما، شریک زندگی و رابطه شما باشد.

اگر متوجه شدید که در تشدید بحث نقش داشته اید، مسئولیت پذیر باشید و سهم خود را بپذیرید. مالکیت شما ممکن است تنش را کاهش دهد و شریک زندگی شما را نیز تشویق کند که مالکیت را در دست بگیرد.

۷٫ زمانی که شریک زندگی شما آرام است به چالش خود رسیدگی کنید

هنگامی که وضعیت عاطفی شریک زندگی شما به شدت پر است، وضعیت شناختی او ممکن است مختل شود. تا زمانی که خشم غالب است، پرداختن به مشکل شما فایده ای ندارد. برای ایجاد بحث منطقی تر، زمان بگذارید تا انرژی منفی حل شود.

وقتی هر دوی شما آرام و خونسرد هستید، به موضوعی که منجر به رفتار خشمگین همسرتان شد، رسیدگی کنید. در این زمان، آنها ممکن است برای شنیدن و درک بازتر باشند. همچنین فراموش نکنید که این قانون را برای خودتان اعمال کنید. وقتی بخش های عاطفی یا عصبانی شما فعال شد، زمانی را برای آرام کردن خود اختصاص دهید. خشم به خشم دامن می زند و آرام کردن باعث ایجاد فضایی آرام تر می شود.

منبع : به یاد آوردن خصوصیات مثبت همسر وقت عصبانیت | روش برخورد با همسر عصبانی

بازدید : 10
شنبه 28 مرداد 1402 زمان : 22:00

یکی از مسائل مورد بررسی در گروه سنی نوآموزان پیش دبستان و دانش آموزان دبستانی، مساله ی دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن و به عبارتی مهارت مدیریت زمان خواب است.

این مساله علاوه بر ایجاد مشکلات یادگیری و تاثیر بر سلامت جسمی و روانی کودک، می تواند برای معلمان و مسئولان مدرسه نیز مشکلاتی به وجود آورد.

کودکان معمولا به دلیل سطح بالای انرژی تمایل دارند تا ساعات زیادی از شب بیدار مانده و به فعالیت بپردازند. این درحالی است که بدن آن ها به ۱۰ تا ۱۲ ساعت خواب مفید نیاز دارد.

عدم تامین این مقدار از استراحت می تواند منجر به خستگی و بی حوصلگی در طی روز و ایجاد مشکلاتی در امر یادگیری و توجه شود.

بر اساس مشاهدات انجام شده، این دانش آموزان معمولا در طی روز نیز به لحاظ خلقی عصبی تر هستند.

در روابط بین فردی بیشتر پرخاش می کنند و به دلیل رفتارهای بین فردی آسیب رسان، بیش از سایر کودکان در روابط دوستانه طرد می شوند.

اگر فرزند شما نیز در تنظیم زمان خواب موفق به کسب مهارت نشده است، می توانید با مطالعه ی موارد زیر در این مسیر به او کمک کنید.

شش گام ساده و مهم به منظور تنظیم خواب کودک

۱. بهتر است حتی الامکان از خواب عصرگاهی کودکاتن به روش های مختلف از قبیل پرت کردن حواس آن ها به وسیله ی فعالیت های جذاب دیگر جلوگیری کنید.

با این کار، تنظیم زمان خواب به راحتی صورت می گیرد.

۲. سعی کنید از طریق گفت و گو با فرزندتان، برنامه ای نسبتا مشخص برای فعالیت های مختلف از قبیل انجام تکالیف، تماشای تلوزیون، زمان صرف شام، بازی و خواب مشخص کنید.

از این طریق کودک شما علاوه بر یافتن راه حل برای مساله ی دیرخوابیدن، به تمرین مهارت برنامه ریزی روزانه خواهد پرداخت که یکی از مهم ترین مهارت ها در جهت خودتنظیمی است.

براساس پژوهش ها، این مولفه یکی از مهم ترین ویژگی های شخصیتی افراد موفق است که پایه های اصلی آن از دوران کودکی شکل می گیرد.

برای اجرای این گام به این نکته توجه داشته باشید که برنامه ریزی روزانه به معنای برنامه ریزی کردن زمان های روازنه ی کودک توسط شما نیست.

شیوه ی صحیح انجام این کار، قرار گرفتن در کنار کودک و تشویق اوبه منظور داشتن برنامه ای برای ساعات مختلف شبانه روز از طریق گفت و گو است.

۳. تعطیلات آخر هفته اگر چه زمان خوبی برای درکنار هم بودن است، اما زنگ خطری است که می تواند برنامه ی هفتگی منظم کودکت ان را از طریق رفتن به مهمانی یا دیر خوابیدن به دلیل تعطیلی روز بعد تهدید کند.

پیشنهاد می کنیم در این خصوص سعی کنید حتی الامکان برنامه ی دید و بازدید های خانوادگی را به گونه ای تنظیم کنید که فرزندتان زمانی برای استراحت بیشتر داشته باشد و صبح روز بعد با بی حوصلگی و خستگی وارد مدرسه نشود.

۴. انجام کارهای هیجان انگیز در شب های غیر تعطیل می تواند منجر به دیرتر خوابیدن شود.

می توانید با توضیح این مساله برای فرزندتان، فعالیت مناسب تری مانند گوش دادن به یک موسیقی کودکانه و آرامش بخش را جایگزین فعالیت های پرهیجان قبل از خواب کنید.

۵. نکته ی مهمی که می تواند در افزایش عزت نفس و امید فرزندتان موثر واقع شود، مرور اتفاقات خوب هر روز قبل از خوابیدن است.

به عنوان مثال می توانید قبل از خواب از طریق طرح سوالاتی مانند ” امروز چه چیزهای خوبی برایت داشت؟

” توجه کودک را از نکات منفی به سمت موفقیت ها سوق داده و خودکارآمدی و امید را در او افزایش دهید.

ممکن است مشغولیت ذهنی کودک به مسائل روزمره ای که موفق به یافتن راه حل برای آن ها نشده است، مانع از خواب خوب شبانه شود.

دعوا با دوست، گم کردن مداد رنگی، انتخاب نشدن در کلاس، قلدری کردن اطرافیان و …

از جمله مسائلی هستند که می توانند کودکان را دچار اضطراب و تشویش کرده و بر اشتها، خواب و امیدواری شان تاثیر منفی بگذارند.

در این صورت با فرزندتان گفت و گو کنید و با ایجاد امید برای یافتن راه حل مناسب، از تشویش ذهنی اش بکاهید.

۶. به این نکته توجه داشته باشید که تغییر عادت ها امری دشوار و زمان بر است. بنابراین اگر فرزندتان با مساله ی دیر بیدارشدن روبه روست نمی توان انتظار معجزه داشت.

آنچه مهم است آن است که بتوانید به کمک فرزندتان “برنامه ای نوشته شده و عینی ” برای زود بیدار شدن در طی روزهای هفته تنظیم کنید و در این مسیر، پیشرفت های هرچند جزئی او را نیز مورد توجه و تشویق کلامی قرار دهید.

می توانید مواردی را نیز از طریق توافق با خود کودک به عنوان تشویق او در آخر هفته در نظر بگیرید.

باید مراقب باشید تا فرزندتان تشویق را رشوه برداشت نکند. بر اساس قانون پیامدهای طبیعی، به موقع خوابیدن و زود بیدار شدن پیامدهای مفیدی برای خود کودک به دنبال خواهد داشت.

بنابراین در نظر گرفتن جوایز متعدد برای این کار بی معناست. بهترین حالت می تواند آن باشد که به صورت تصادفی و یا پس از گفت و گو، با ارایه ی نوعی از تشویق کننده ها او را متوجه پیشرفتش کنید.

این تشویق می تواند شامل جملات مثبت و امید بخش و یا هدیه ای باشد که شما برای کودک تان در نظر می گیرید.

منبع : با دیر بیدارشدن فرزندم چه کنم ؟

بازدید : 6
پنجشنبه 19 مرداد 1402 زمان : 10:04

مشاوره خانواده شامل مشاوره در زمینه اختلافات همسران، تفاوت سلیقه در زندگی زناشوئی، مشکلات عاطفی، مشکلات پرخاشگری و خشونت، مشکلات فرزندپروری، از هم گسیختگی خانواده و غیره می باشد.

مشاوره خانواده

مرکز مشاوره خانواده برتر ایران

رزرو وقت غرب تهران ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲

تلفن مشاوره خانواده شمال تهران ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

شرق و مرکز تهران ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵

چه زمانی به مشاوره خانواده نیاز دارید؟

  • زمانی اتفاقاتی رخ می دهد و باعث ایجاد چالش در خانواده می شود: شروع زندگی مشترک، تولد اولین فرزند، آغاز نوجوانی، بازنشستگی… در این زمان، یک متخصص به انطباق این تغییرات و ورود به مرحله جدیدی کمک می کند.
  • وقتی یکی از اعضای خانواده عملکرد ناسالم (اضطراب، افسردگی، رفتار بد…) داشته باشد.
  • دعوای مداوم: اعتیاد، یک بیماری جدی … و غیره. کمک از یک متخصص خارج از خانواده تا بتواند شرایط را با دید بهتری ببیند و رهنمودها و ابزارهایی را یاد بگیریم که از خانواده محافظت می کند، ضروری است.
  • نقش مراقبی که گاهاً توسط یکی یا هر دو والدین (از والدین سالخورده خود یا در شرایط وابستگی) در خانواده داده می شود و می تواند باعث ایجاد استرس و تعارض فراوان، رها شدن یا بی توجهی به فرزندان خود شود. زوج، شغل…

خدمات مشاوره خانواده

خدمات مشاوره خانواده برای خانواده‌هایی در دسترس است که با تجربه چالش‌های چرخه زندگی خانواده، کمک‌های حرفه‌ای را برای موثر و سالم‌سازی این انتقال پیدا می‌کنند.

خدمات مشاوره خانواده به خانواده هایی با :

  1. مشکلات عاطفی،
  2. مشکلات پرخاشگری و خشونت،
  3. مشکلات فرزندپروری،
  4. از هم گسیختگی خانواده
  5. سایر مشکلات انتقال،
  6. اختلافات خانوادگی،
  7. مشکلات استرس،
  8. مشکلات اقتصادی و کاری
  9. مسائل بالینی

با کمک درمانگر، هر یک از اعضای خانواده قادر خواهند بود بفهمند که مسئولیت آنها در مشکل چیست. در فضای احترام و تفاهم، هرکسی قادر خواهد بود نقش خود را در خانواده به عهده بگیرد.


مشاوره خانواده

مشاوره خانواده شامل قبل از ازدواج و مشاوره بعد از ازدواج و مشاوره برای ازدواج ، مشاوره روحی و روانی است.

مشاوره خانواده،مشاوره روانشناسی و روانپزشکی توسط دکتر روانشناس،دکتر روانپزشک،متخصص خانواده و

مطابق با آخرین متد علمی و عملی دانشگاه های برتر دنیا می باشد.

خانواده با مشاوره مردان کاملا متفاوت است. زیرا خانواده دنیای خاص خود را داردو کاملا متفاوت با مردان می اندیشد.

مشاوره خانواده باتوجه بتفاوت های بین خانواده و مردان به امر مشاوره در مراکز مشاوره معتبر می پردازد.

بسته به شرایط روحی و جسمی و عاطفی قبل از ازدواج وهمچنین تعداد فرزندان جهت مشاوره مادران درصورت وجود برایمرکز مشاوره ازدواج کاملا متفاوت می باشد.

والزاما باید توسط متخصص مربوطه بررسی و نهایتا سفارشات، توصیه ها و مشاوره ها و نهایتا درصورت نیاز درمان های خاص خانواده ارائه گردد.

بازدید : 75
پنجشنبه 19 مرداد 1402 زمان : 9:46

  • کودکان خردسال به نشانه ای اشاره می کند که شامل حرفی از نام او است و فریاد می زند«پدر این اسم من است!) یا روی قطعه کاغذی چیزی خط خطی می کند و با غرور اعلام می کند که من نوشتم«مادر بزرگم را دوست دارم» ، این آغاز راه او برای موفق شدن به عنوان کتاب خوان و نویسنده است. همچنین، او نشان می دهد که می داند صورت نوشتاری، بخش مهمی از زندگی روزانه است. آگاهی از صورت نوشتاری و الفبا، دریافت ها و برداشت های اولیه کودکان است که زبان نوشتاری معنی و مفهوم را به خود به همراه دارد. همچنین، این ها مهارت هایی هستند که می تواند با شادی و نشاط و به طور هدفمندی در دوره پیش دبستانی القا شود. به علاوه، این ها مهارت هایی هستند که می بایست در پیش دبستانی برای آن دسته از کودکانی که هیچ امکانات و موقعیت های دیگری برای یادگیری آنها ندارند، پرورش داده شود.

  • آگاهی صورت نوشتاری و الفبا چیست؟

  • عنصر اساسی بنیادی رشد سوادآموزی زود هنگام کودکان در قلمروی آگاهی صورت نوشتاری و الفبا قرار دارد. این قلمرو شامل تعدادی از مهارت های حساس و مهم ، مانند دانش قراردادهای کتاب(مثلا توانایی تشخیص عنوان کتاب)، قرار دادهای صورت نوشتاری(مانند جهت راست به چپ نوشتن در فارسی)، مفهوم حرف و واژه (مثل توانایی تطبیق واژه های نوشته شده با واژه های گفتاری) و دانش الفبا(شناخت ویژگی ها و نام های حروف الفبا) است.
  • قراردادهای کتاب:
  • کودک می تواند ………….. را شناسایی کند.
  • روی جلد کتاب
  • پشت جلدکتاب
  • عنوان کتاب
  • عنوان صفحه
  • نقش نویسنده
  • نقش طراح/ عکاس
  • قراردادهای صورت نوشتاری:
  • کودک می تواند………………………. را شناسایی کند.
  • خط بالایی صورت نوشتاری در صفحه
  • خط پایینی صورت نوشتاری در صفحه
  • پیشروی راست به چپ نوشتار (در فارسی)
  • کودک می داند چگونه ………………………….. به خط بعدی برود
  • مسیر صورت نوشتاری در صفحه را دنبال کند
  • واژه ها را در صفحه بشمارد
  • حروف را در یک واژه بشمارد
  • دانش الفبا
  • کودک می تواند ………………….. را شناسایی کند/ نام ببرد.
  • هر حرف در یک صفحه
  • یک حرف خاص/ حروف خاص در صفحه
  • یک حرف از نام خودش
  • تمام حروف در نام کوچکش
  • تطبیق صدا- نماد یک حرف یا حروف
  • به طور کلی ، آگاهی نوشتاری به تشخیص قواعد ویژگی های زبان نوشتاری کودکان اشاره می کند، آگاهی صورت نوشتاری، شامل توانایی کودکان برای درک و شناختی است که واژه ها در نوشتن با گفتار مطابقت دارند و اینکه آنها باید با گفتگوی جهت دار مطابقت داشته باشند.
  • کودکان دارای آگاهی صورت نوشتاری، می فهمند که نوشته ها، نه تصویرها، واژه ها را در صفحه نشان می دهند و اینکه نوشته ها در زندگی آنها استفاده های عملی بسیار دارند. آگاهی الفبا به توانایی کودکان برای تشخیص و نامیدن حروف الفبا به صورت جداگانه و درون محتوای واژه ها اشاره می کند. این امرمثل یک لیست طولانی مهارت های جداگانه به نظر می رسد، اما در حقیقت، همان طور که کودکان یاد می گیرند چطور از کتاب ها استفاده می شود، به طور هم زمان این آگاهی ها نیز پرورش داده می شوند.
  • مهم است توجه کنیم پیشرفت آگاهی صورت نوشتاری و الفبای کودکان، طبیعی نیست، بلکه شناختی است که از طریق مداخله عمدی و مستقیم به وسیله بزرگسالان، مراقبان و دیگرانی که برای شناسایی حروف، بخش هایی از کتاب و عملکردهای بسیار صورت نوشتاری وقت صرف می کنند، گسترش می یابند. این واقعیت که این مهارت ها طبیعی نیستند، بی واسطه و مستقیم هم نیستند ، کودکانی با دسترسی گسترده به کتاب و نوشتار و بزرگ سالانی که در مورد کتاب و نوشتار صحبت می کنند، ممکن است به نظر برسد این اطلاعات مقدماتی را به طور طبیعی رشد و توسعه می دهند و این امر می تواند باعث شود معلمان پیش دبستانی انتظار داشته باشند دیگر کودکان هم همین اطلاعات را گسترش دهند. در واقع، شناخت کودکان از آگاهی صورت نوشتاری و الفبا دارا می باشند، محدود می شود. نظر به اینه کودکانی که وارد پیش دبستانی و سپس کلاس های مهد کودک می شوند دارای تجربه ها و در معرض صورت نوشتاری متفاوت وسیقی قرار داشته اند، معلمان پیش دبستانی، همان طور که برای جلب توجه به عملکرد و اهداف نوشتاری فعالیت های یادگیری را برنامه ریزی و اجرا می کنند، باید نسبت به این تفاوت ها توجه کرده و مواظب باشند، خبر خوب این است کودکانی که قبل از پیش دبستانی این تجربه ها را نداشته اند، می تواند آنه ها را در طی دوره پیش دبستانی کسب کنند.

منبع : پیشرفت املاء کودکان

بازدید : 7
يکشنبه 15 مرداد 1402 زمان : 20:02

مشاوره قبل ازدواج آنچه خانواده ها باید بگویند

اهمیت مشاوره ازدواج

مشاوره ازدواج نقش بسیار کلیدی در زندگی موفق زناشویی دارد.

مشاوران متخصص کانون مشاوران ایران برای زندگی بهتر شما راهنمایی های جامعی را در مشاوره ازدواج آنلاین ارائه می دهند.

بهتر است از هم اکنون برای تشکیل کانون پایدار زندگی خانواده خویش را با اصول درست مشاوره برای ازدواج در مرکز مشاوره بنا کنید.

استحکام روابط زناشوئی تنها از طریق دانستن و رعایت نکات درست و علمی مشاوره برای ازدواج در زمینه روابط زناشوئی میسر میشود.

که شامل:

  • شناخت درست همسر
  • انتخاب مشاور خانواده
  • مشاور خانواده مناسب
  • انتخاب همسر
  • روش های حل مشکلات و معضلات زندگی زناشوئی
  • طریقه برخورد و رفتار با خانواده همسر

مشاور ازدواج شامل راهنمایی های لازم قبل ازدواج و برای ازدواج در سایت مشاوره ازدواج می باشد.

که باید بدرستی هر کدام از این راهنمایی ها انجام شده و در تصمیم گیری خانواده دیده شود.

توجه شود که دردنیای امروز همه چیز براساس علم و دانش و تخصص پایه گذاری میشود.

لذا شایسته و بایسته است که ما نیز بدرستی طریقه زندگی خود را با اصول درست و علمی پایه ریزی کنیم.

هدف از ازدواج زندگی کردن و یا تنها تشکیل خانواده نیست! بلکه شما باید و باید از زندگیتان لذت ببرید.

بازدید : 16
يکشنبه 15 مرداد 1402 زمان : 19:53

والدین یادگیری را بالا میبرند و می توانند به موفقیت کودک در مدرسه کمک کنند.

زبان اول کودک خود را تمرین کنید

اگرچه یادگیری زبان انگلیسی مهم است به همان اندازه مهم است که کودک شما به صحبت کردن زبان اول خود ادامه دهد. این به او کمک خواهد کرد که انگلیسی را سریعتر یاد بگیرد. مهارتهای خوب در صحبت زبان در خانه اعتماد به نفس را خواهد ساخت. اینجا تعدادی کار هست که شما میتوانید با کودک به زبانی که در خانه صحبت میکنید انجام بدهید:

  • با یکدیگر صحبت کنید و تجارب خانواده را به اشتراک بگذارید
  • نامه هایی به اعضای خانواده بنویسید
  • تکالیف مدرسه را باهم مرور کنید
  • موضوعات متفاوت را بخوانید
  • در مورد کتابها، فیلم ها، برنامه های تلویزیونی و اتفاقات بحث و گفتگو کنید
  • در یک کتابخانه عمومی ثبت نام کنید
  • اغلب به کتابخانه عمومی سر بزنید و کتابهایی را به زبان اول کودکتان یا انگلیسی امانت بگیرید
  • علایق و سرگرمی های کودکتان را تشویق کنید

برای آموزش کودک خود بیشتر بخوانید:

آموزش کودک و نوجوان

اگر کودک شما در دوره ابتدائی است، اینجا روشهایی وجود دارد که شما می توانید به آنها برای موفقیت در مدرسه کمک کنید.

  • اشعار کودکانه و ترانه هایی را بهمراه حرکات دست در زبان انگلیسی و زبان اول خود بگویید.
  • با کودکتان برای او هر روز در زبان انگلیسی و یا زبان اول خود بخوانید ( حداقل ده دقیقه در روز)
  • به کودکتان نشان دهید شما چگونه نوشتن را استفاده می‌کنید.
  • فرصتهایی را برای نمایش نام کودکتان پیدا کنید
  • به جای صدای حروف از نام حروف استفاده کنید
  • حروف مغناطیسی را برای خانواده جهت نوشتن و خواندن پیامها تامین کنید
  • یک محیط کار تعریف شده واضح را فراهم کنید و مصالح ضروری را تامین کنید جهت تمرین زودهنگام خواندن و نوشتن.
  • اتفاقات و افراد داخل کتاب را با ایده ها و تجارب خود مقایسه کنید.
  • از یک تخته پیام رسانی برای ارتباط با اعضای مختلف خانواده استفاده کنید و حرف ها و پیام های خود را روی ان به صورت روزانه بنویسید.
  • به اعضای خانواده نامه، کارت تبریک و پیام بنویسید و انها را تشویق به جواب دادن کنید.
  • جدول متقاطع کلمات ساده و پازل جستجوی کلمه را امتحان کنید.

منبع : کمک به یادگیری زبان کودک (۳ تا ۷ ساله)

بازدید : 8
يکشنبه 8 مرداد 1402 زمان : 23:14

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 343
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 82
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 91
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 342
  • بازدید ماه : 1191
  • بازدید سال : 5429
  • بازدید کلی : 41819
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی